عنوان و نام پدیدآور : مهدی(علیه السلام) در سنت نبوی(صلی الله علیه و آله وسلم)/ بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود علیه السلام
مشخصات نشر : تهران: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود علیه السلام، 1379.
مشخصات ظاهری : ص 72
شابک : 964-350-926-52000ریال ؛ 964-350-926-52000ریال
وضعیت فهرست نویسی : فهرستنویسی قبلی
یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس
موضوع : محمدبن حسن(عج)، امام دوازدهم، 255ق. - .
شناسه افزوده : بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(ع)
رده بندی کنگره : BP51/35/م 854
رده بندی دیویی : 297/959
شماره کتابشناسی ملی : م 79-11108
ص: 1
مهدی(عج) در سنت نبوی صلی الله علیه و آله و سلم
مؤلف / ناشر
ناشر/ بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)
نوبت چاپ / سوم، تابستان89
صفحه آرا / عباس فریدی
شمارگان / دو هزار نسخه
بها / 1000 تومان
مراکز پخش:
1. قم: مرکز مرکز تخصصی مهدویت/خیابان شهدا
/ کوچه آمار (22) / بن بست شهید علیان
ص. پ: 119- 37135 / تلفن: 7737801 / فاکس:7737160
2. تهران: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) / تلفن: 4-88998601 / فاکس: 88981389 / ص. پ: 355-15655
WWW. IMAMMAHDI-S. COM
info@imammahdi-s. com
شابک: 5- 926 – 350 - 964
ص:2
بسم الله الرحمن الرحیم
ص:3
پیشگفتار9
بخش اول:
مهدی علیه السلام در قرآن15
بخش دوم:
مهدی علیه السلام در احادیث نبوی25
بخش سوم:
مهدی در اندیشۀ عالمان تسننّ37
1. مسعودی (در گذشته به سال 346 هجری)38
2. ابن حبان بستی (در گذشته به سال 354 هجری)39
3. محمد بن حسین آبری سجزی (در گذشته به سال 363 هجری)39
4. خطابی (در گذشته به سال 388 هجری)40
بیهقی (در گذشته به سال 458هجری)41
6. قاضی عیاض (در گذشته به سال 544 هجری)41
7. ابن اثیر (در گذشته به سال 606 هجری)42
8. محیی الدّین ابن عربی (در گذشته به سال 638 هجری)42
9. ابن ابی الحدید مدائنی (در گذشته به سال 655 هجری)46
10. قرطبی (در گذشته به سال 671 هجری)46
11. ابن تیمیه (در گذشته به سال 728 هجری)47
12. ابن قیم (در گذشته به سال 751 هجری)47
13. الحافظ عماد الدّین ابن کثیر (در گذشته به سال 774 هجری)48
ص:4
14. ابن خلدون (در گذشته به سال 806 یا 808 هجری)49
15. جلال الدّین سیوطی (در گذشته به سال911 هجری)49
16. ابن حجر هیمتی (در گذشته به سال 974هجری)51
17. یحیی بن محمد حنبلی (از عالمان قرن دهم هجری)52
18. احمد ابو سرور بن صبا حنفی (از عالمان قرن دهم هجری)53
19. محمّد بن محمّد خطابی مالکی (از عالمان قرن دهم هجری)53
20. ملا ّ علی قاری حسینی (در گذشته به سال 1014 هجری)53
21. عبد الرؤوف مناوی (در گذشته به سال 1032 هجری)53
22. محمّد برزخی (در گذشته به سال 1103 هجری)55
23. محمد سفارینی (در گذشته به سال 1188 هجری)55
24. محمدبن علی شوکانی (در گذشته به سال 1250هجری)55
25. صدیق حسن قنوچی (در گذشته به سال 1307 هجری)56
26. شیخ محمد عبده (در گذشته به سال 1323 هجری)57
27. محمد بشیر سهوانی هندی (در گذشته به سال 326هجری)57
28. شمس الحق عظیم آبادی (در گذ شته به سال 1329هجری)57
29. محمد بن جعفر کتانی (در گذشته به سال 1345 هجری)58
30. محمد انور شاه کشمیری (در گذشته به سال 1352هجری)58
31. عبدالرحمان مبارکفوری (در گذشته به سال 1353 هجری)59
32. شیخ منصور علی ناصیف (در گذشته به سال 1371 هجری)60
33. عبد العزیز بن عبدالله بن باز (از عالمان معاصر)60
34. عبدالمحسن عباد (از عالمان معاصر)61
ص:5
ص:6
تیغی که آسمانش از فیض خود دهد آب
تنها جهان بگیرد بی منت و سپاهی
گر باد فتنه هر دو جهان را به هم زند
ما و چراغ چشم و ره انتظار دوست
کجاست صوفی دجال فعل ملحد شکل
بگوبسوز که مهدی دین پناه رسید(1).
خواجه حافظ
صد هزاران اولیا روی زمین
از خدا خواهند مهدی را یقین
یاالهی مهدیم از غیب، آر
تاجهان عدل گردد آشکار(2)
شیخ فرید الدین عطار
می رسد مردی که زنجیر غلامان بشکند
دیده ام از روزن دیوار زندان شما
معنی دیدار آن آخر زمان
حکم او برخویشتن کردن روا
علامه اقبال(3)
ص:7
ص:8
موضوع «مهدی» و این که او در آخر الزمان ظهور می کند، و عیسی علیه السلام پشت سر او نماز می گزارد، واسلام دیگر بار به دست توانای او حیاتی دوباره می یابد، یکی از مسائل مهم دین اسلام است. احادیث فراوانی که در این زمینه رسیده است، از حد تواتر می گذرد. راویان صحابی، تابعی، مکی، مدنی و… آن را بازگو کرده اند. درمیان آنها چهره هایی همچون عمربن خطاب, عثمان بن عفان,، عبدالله بن عباس، عائشه، ابوهریره، عبدالله بن مسعود و ابو سعید خدری، دیده می شود. این احادیث درصحاح سته اهل سنت آمده است. تنها در کتاب معروف کنزالعمال، باب مهدی، سی حدیث درباره مهدی آمده است.(1) و درکتاب الحاوی، سیوطی بیش از 180 حدیث در این باره نقل شده است. (2) حدیث شناسان بزرگ و عالمان فرهیخته و مورد اعتماد اهل تسنن مانند؛ بیهقی، عقیلی، ذهبی، ابن تیمیه، ابن قیم، ابن کثیر،
ص:9
ابن حجر و…، احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رادر این زمینه یاد آور شده اند، وبرصحت و ثبوت آنها اذعان کرده اند.
درمیان معاصران چهره هایی چون: عبد العزیز بن عبدالله بن باز (ریاست پیشین مراکز علمی وافتاء) و شیخ عبد المحسن عباد (استاد بازنشسته دانشگاه اسلامی مدینه و نایب رئیس سابق این دانشگاه)، مساله مهدی را امری مسلم وخدشه ناپذیر دانسته اند. استاد عبد المحسن عباد، در این باره تحقیق گسترده ای انجام داده و دو مقاله تحسین برانگیز نوشته است. (1) و به کسانی چون «ابو الاعلی مودودی» و «شیخ عبد الله بن محمود» که در مساله مهدی به خطا رفته، واحادیث این موضوع را تضعیف و یا آن را انکار کرده اند، پاسخی شایسته و قاطع داده است.
باری، سخنان کسانی که اعتقاد به ظهور مهدی علیه السلام را تضعیف کرده اند درست و مستند نیست. و دربرابر اجماع و اذعان بزرگان اهل سنت، بر وجوب اعتقاد به ظهور مهدی علیه السلام چیزی به حساب نمی آید و بیشتر، سستی باورهای دینی این گونه افراد را می نمایاند؛ زیرا، گذشته از آیین اسلام، اعتقاد به آمدن مصلح درآخرالزمان و زیست منتظرانه، در بلندای تاریخ حیات آدمی موج می زند. در آیینهای زردشتی، برهمایی، بودایی، یهودی و مسیحیت، اعتقاد به ظهور منجی مشاهده می شود. وحتی به نشانه های او نیز
ص:10
اشاره شده است. در آئین اسلام این علامتها (تولد ودودمان مهدی علیه السلام سیمای ظاهری حیات و عمر او، هنگام ظهور و دوران پس از آن و…) به طور مشخص توسط پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ترسیم شده است.
برخی از محققان سنی و شیعه نیزعقیده دارند حدیث (ثقلین) که در نزد تسنن و تشیع مسلم و متواتر است، دلالت بر وجود فردی از عترت با قرآن دارد، در همه زمانها؛ چون پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است:
دوچیز گرانبها نزد شمامی گذارم تاهنگامی که به آن هردو چنگ زنید گمراه نخواهید شد، این دو، کتاب خداست وعترت من، از یکدیگر جدا نمی شوند تا در حوض برمن واردآیند. (1)
ابن حجر هیتمی می گوید:
احادیثی که ازپیامبر رسیده است و در آنها تاکید شده است بر پیروی از خاندان پیامبر وچنگ زدن به هدایت آنان، می فهماند که همیشه، تا قیام قیامت، کسی از خاندان پیامبر وجود دارد که شایسته رهبری وهدایت است، چنان که قرآن نیز تا به قیامت راهبر و هادی است. وبرای همین آنان سبب ایمنی و بقایند برای اهل زمین.(2)
ابن جوزی در این باره گفته است:
و فی صلاه عیسی خلف رجل من هذه الامه مع کونه فی
ص:11
آخر الزمان وقرب قیام الساعه دلاله للصحیح من الاقوال ان الارض لاتخلوا عن قائم لله بحجة؛
در این که عیسی علیه السلام پشت سر مردی از این امت، در آخر الزمان و نزدیکی برپایی قیامت نماز می گزارد، دلالت براین قول صحیح است که زمین (هیچگاه) ازحجت خدا خالی نمی ماند. (1)
بنابر احادیثی که از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسیده است؛ مهدی علیه السلام منادی عدالت، برپا دارنده دین، و احیاگر معارف قرآنی است. او مسلمانان را در زمانی که زمین پر ازستم و تباهی گشته است، نجات می دهد. باکفر وستم می ستیزد، وعرصه گیتی را با برپا کردن حکومت عدل و داد، ازنامردمیها وانحرافات و انواع آلودگیها پاک می سازد. به سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عمل می کند و آرمانهای او را عینیت می بخشد و دیگر بار عزت و شوکت اسلام را باز می گرداند.
در پرتو حکومت مهدی علیه السلام و اقدامات انسانی و درست او، همه چیز روند سالم و طبیعی خود را باز می یابد. بارانهای مفید فرو می ریزند، رودخانه ها جریان می یابند، انواع گونه های حیوانی و جانوری از زیست مناسب برخوردار می شوند. اموال و امکانات اقتصادی (که ستون حیات فرد و جامعه است) به شیوه اصولی و قوام بخش میان مردمان تقسیم می گردد. کج رویها و سهل انگاری ها زمینه رشد نمی یابد. اتحاد ومحبت میان مردمان پدید می آید، نعمتها فراوان می شود، مستمندان بی نیاز می گردند، و آدمی در آسایش و رفاه زندگی می کند و در امنیت به سر می برد، و روز گار خشنودی و
ص:12
خرسندی مسلمانان فرا می رسد.
این بشارتها همه از سخنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در باره موعود آخرالزمان به دست می آید.
این چنین است که مساله مهدی علیه السلام ، موضوعی حیاتی، و پرداختن به آن امری لازم است؛ زیرا امید به آینده درخشان و جامعه ای آکنده از عدل و برابری و آزادی و بهزیستی رانوید می دهد.
این نوشتار در این راستا نگارش یافته است، به این امید که یاد مهدی علیه السلام ، احیاگر اسلام (در آخر الزمان) همچنان در دلها زنده بماند، واین باور مسلم دینی و اعتقاد قطعی اسلام، در تارو پود رهپویان راه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم روح حیات بدمد، و آنان را درحرکت به سوی مدینه فاضله اسلامی نیرو بخشد تا با ستمها و زور گوییها و حق کشیها در افتند و درظلمتها وسیاهی های دوران پیش ازقیام مهدی علیه السلام گم نشوند، از سختیها نهراسند، آتش اختلافات آن ها را از هستی ساقط نکند و اندیشه های باطل آنان را نلغزاند، از پیمودن راه حق بازنمانند، و در صراط مستقیم دین خدا تا آمدن مهدی علیه السلام استوار گام نهند.
تذکر این نکته نیز سودمند است که اعتقاد به آخر الزمان و قیام مهدی علیه السلام یکی از نقاط مهم وحدت فرق اسلامی به حساب می آید، زیرا در آینده، همه فرقه های اسلامی به وحدت اصولی می رسند، و آن امامت امامی از خود امت اسلامی برآنان است. نوید شوق انگیزی که امام بخاری و امام مسلم، آن را درصحیحین خودبه نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آورده اند:
کیف انتم اذا نزل ابن مریم فیکم و امامکم منکم؛(1)
ص:13
چگونه اید آنگاه که حضرت عیسی از آسمان فرود آید، وامامتان از خود تان (امت اسلامی) باشد.
این موضوع عامل وحدت بسیار استواری است وباید به آن توجه داشت، وهمواره آن را به یاد آورد و به نسلها آموخت.
مرکز فرهنگی امام مهدی علیه السلام از آن جاکه این نوشته را برای استفاده برادران اهل سنت فراهم آورده است، در آن، تنها منابع مورد اعتماد آنان رامورد مراجعه قرار داده است، و در تفسیر آیات، نقل احادیث، و بازگویی اندیشه های عالمان، سعی بر آن بوده که جز سخنان بزرگان اهل سنت وکسان مورد اطمینان آنها، استدلال دیگری نیاورد، و به چیزی جزگفته های آنان استناد نکند. برای استواری وجایگزینی مناسب موضوع و درک بیشتر اهمیت آن، کتاب درسه موضوع تدوین یافته است:
1. آیاتی چند از قرآن کریم مربوط به قیام مهدی علیه السلام در آخرالزمان و حوادث آن دوران.
2. نمونه هایی از احادیث نبوی صلی الله علیه و آله و سلم در این زمینه.
3. برخی ازگفته ها واظهار نظرهای دانشمندان بزرگ اهل سنت درباره مهدی موعود علیه السلام .
امیدکه برادران اهل سنت رامفید افتد، وگوشه ای از تعالیم اسلامی را در باره آینده انسان و اسلام روشن سازد، و فروغ امید نسبت به آینده اسلام بر دلها بتابد، و زندگی کنونی مسلمانان شور و نشاط تازه ای یابد.
ص:14
ص:15
آیات متعددی درقرآن کریم پیرامون حضرت مهدی علیه السلام ، اقدامات ایشان واتفاقات مربوط به آن بزرگوار وجود دارد. و این خود بهترین دلیل براصالت اعتقاد به این اصل اسلامی است که از روزگار اول دیانت اسلام و در کتاب مقدس و جاویدان آن منعکس گردیده است. در تفاسیر گوناگون دانشمندان و مفسران این دسته از آیات رابا استفاده از احادیث و کلام صحابه و تابعین، در باره آن وجود مبارک دانسته وتبیین نموده اند.
بعضی از این آیات عبارت اند از:
1. هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کلِّهِ وَلَوْ کرِهَ الْمُشْرِکونَ. (1)
او کسی است که پیامبر برای مردم فرستاد، بادینی درست و برحق، تا اورا برهمه دینها پیروز گرداند، هرچند مشرکان را خوش نیاید.
در تفسیر قرطبی آمده است:
قال السدی: ذاک عندخروج المهدی، لایبقی احد الادخل فی الاسلام او ادی الجزیه. و قیل: المهدی هو عیسی فقط،
ص:16
وهو غیر صحیح، لان الاخبار الصحاح قدتواترت علی ان المهدی من عترة رسول الله، فلایجوز حمله علی عیسی، و الحدیث الذی ورد: (لامهدی الا عیسی) غیر صحیح. (1)
سدی می گوید: (پیروزی اسلام بر دیگر ادیان) هنگام قیام مهدی است، (در آن زمان) مردمان یاباید مسلمان شوند ویا جزیه دهند. و این که گفته شده است «مهدی همان عیسی است» نادرست است، زیرا اخبار صحیح به گونه ای متواتر وارد شده است که مهدی از خاندان پیامبر است، از این رو، تطبیق مهدی بر عیسی جایز نیست، و حدیثی که گوید: «مهدی کسی جزعیسی نیست» درست نیست.
درکتاب البیان محمدبن یوسف گنجی در تفسیر (لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کلِّهِ) نیز آمده است:
«هوالمهدی من ولد فاطمه»؛(2)
(کسی که خدا او را بر همه ادیان چیره می گرداند) مهدی از فرزندان فاطمه است.
رشید الدین امام احمد میبدی (ازعالمان بزرگ قرن پنجم) در تفسیر کشف الاسرار از تفاسیر معتبر اهل سنت، در شرح این آیه می گوید:
رسول دراین آیه، محمد است، وهدی وهدایت، قرآن وایمان است. و دین حق، اسلام است. خدا این دین را
ص:17
بر دیگر ادیان برتری می دهد، چنانکه دینی نماند مگر این که اسلام بر آن غالب آید. و این امر، بعد از این خواهد شد، وهنوز نشده است. و قیامت نخواهد آمد مگر که این کار بشود. ابوسعید خدری روایت کرده است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از بلایی یاد فرمود که به این امت رسد، تا بدانجا که از بسیاری ظلم و ستم، کس برای خویش پناهی نیابد. چون چنین شود، خداوند مردی از خاندان مرا برانگیزد و به دست او زمین را از عدل و قسط پر کند، آن سان که ازستم آکنده باشد. همه ساکنان آسمان، و همه ساکنان زمین، از او خرسند باشند. در روزگار او، قطره بارانی در آسمان نباشد، مگر این که بر زمین فرو بارد، و گیاهی در زمین نباشد، مگر این که بروید. چنان روزگاری خوش و بابرکت پدید آید، که کسان آرزوکنند کاش مردگان زنده شوند، وبه این جهان بازگردند… (1)
2. وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکرَ فِیهَا اسْمُهُ وَسَعَی فِی خَرَابِهَا أُوْلَئِک مَا کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیَا خِزْیٌ وَلَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ. (2)
کسیت ستمکار تر از آن که نگذاشت نام خدا در مسجدهای خدا برده شود، و در ویران ساختن آنها کوشید؟ آنان درمسجدها جز بیمناک وترسان داخل نخواهند شد و نصیبشان در دنیا خواری و در آخرت عذابی بزرگ است.
در تفسیر درالمنثور و تفسیر طبری درباره ((لَهُمْ فِی الدُّنْیَا خِزْیٌ)) آمده است:
ص:18
اما خزیهم فی الدنیا فانه اذا قام المهدی و فتحت القسطنطنیه قتلهم فذالک الخزی.(1)
خواری وذلت (ستمکارانی که سد راه دین خدا و آئین حق اند) در دنیا، زمانی فرا می رسد که مهدی به پا خیزد، و قسطنطنیه را فتح کند، و آنان را بکشد.
رشید الدین امام احمد حنبل در تفسیر کشف الاسرار می گوید:
ترسایان راست در این جهان رسوایی و خواری و ننگ، اگرذمی بود گِزَیت و اگر حربی بودقتل، و در آن جهان عذاب مهین جاودان در آتش. مقاتل و کلبی گفتند: «لهم فی الدنیا خزی»؛ فتح قسطنطنیه و عموریه و رمیه است، حصارها ونشستگاه ایشان: مصطفی علیه السلام گفت: «الملحمه العظمی فتح قسطنطنیه، و خروج الدجال، فی سبعه اشهر»، یعنی: واقعه و کشتار بزرگ، فتح قسطنطنیه است و خروج دجال که خلال هفت ماه پدید آید. سدی گفت: خزی ایشان در دنیا آن است که مهدی بیرون آید، و قسطنطنیه بگشاید، و جای ایشان خراب کند، وقومی را بکشد، و قومی را به بردگی ببرد. و مهدی آن است که مصطفی علیه السلام گفت: لو لم یبق من الدنیا الا یوم، لطول الله ذالک الیوم، حتی یبعث فیه رجلا منی… (اگر از عمر جهان باقی نماند مگر یک روز، خداوند همان یک روز را چنان دراز کند، تامردی از خاندان من، برانگیزد… (2)
ص:19
3. ((وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ))؛(1)
و هر آینه او، نشانه فرارسیدن قیامت است.
درتفسیر این آیه، سیوطی می گوید: (نشانه قیامت) خروج عیسی قبل از آن است. (2)
و در روح المعانی آمده است:
نزول عیسی یکی از نشانه های قیامت است، بنابر قول مشهور عیسی هنگام نماز صبح در دمشق فرود می آید، امام (جماعت) که همان مهدی است، عقب می ایستد (تاعیسی امام جماعت شود) ولی عیسی او را مقدم می دارد و پشت سرش نماز می گذارد. (3)
شبلنجی به نقل از مقاتل بن سلیمان و مفسران پس از وی در تفسیر آیه فوق می گوید: (نشانه قیامت) مهدی است و (دوران) او در آخرالزمان است. (4)
4. ((بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکمْ إِن کنتُم مُّؤْمِنِینَ)). (5)
اگر با ایمان باشید، بقیه الله برای شما خیر (نعمت و برکت و سامانیابی) است.
در کتاب نور الابصار آمده است:
فاذا خرج اسند ظهره الی الکعبه واجمتع الیه ثلاثماه و ثلاثه عشر رجلا من اتباعه، فاول ما ینطق هذه الایه * بقیه الله خیر لکم ان کنتم مومنین * ثم یقول: انا بقیه الله و
ص:20
خلیفته و حجته علیکم. (1)
چون مهدی ظهور کند، کعبه را پایگاه خویش قرار می دهد، و 313 نفر از یارانش به او می پیوندند، آن گاه در نخستین سخن این آیه را تلاوت می کند: «بقیه الله بهتر است برای شما، اگر ایمان بیاورید». سپس می گوید: منم بقیه الله و خلیفه خدا و حجت او بر شما.
5. ((کتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِی إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ))؛(2)
خداوند در لوح (محفوظ) خواسته و وعده داده است که به طور حتم من و رسولانم چیره می شویم، همانا! خدا قوی و عزیز (شکست ناپذیر واستوار) است.
این آیه از پیروزی آئین الهی بر همه آیین ها حکایت دارد. فعل کتب ماضی است و به گونه ای روشن وحتمی این امر را می رساند که گویا این پیروزی انجام یافته است، همراه شدن این فعل با لام و نون تاکید، جایی برای تردید در تحقق این وعده نمی گذارد، وذیل آیه که قدرت خدا و اراده خدا را می نمایاند و به منزله علتی برای نوید آغاز آن است، جایی برای توجیه های نابایست و تفسیر های نامناسب نمی گذارد، زیرا سخن از قهر و غلبه وقدرت غالب خدائی است.
چنین تاکیدی نمی تواند تنها در پیروزی پیامبر در جنگهای صدر اسلام و یا در استدلالهای کلامی اسلام بادیگر ادیان و برهانی تر بودن آن محدود شود، و از سویی تاکنون این پیروزی جهانی پدید نیامده است؛ بنابراین باید درآینده تحقق پذیرد و همه آئینها و تفکرات غیرالاهی زوال پذیرد و آیین
ص:21
یکتاپرستی سراسر گیتی را فراگیرد، که بنابر روایات بسیار، آن زمان روزگار مهدی موعود خواهد بود.
6. ((وَلَقَدْ کتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکرِ أَنَّ الأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ))؛(1)
ما در زبور (داود)، از پس ذکر (تورات)، نوشته ایم که سرانجام، زمین را بندگان شایسته ما به ارث می برند.
در این آیه خدای- قادر متعال- به بندگان صالح وعده حتمی داده است که سرانجام آنان را وارث زمین می گرداند. این نوید با الفاظی چون (ولقد) که حتمیت را می رساند- و فعل ماضی (کتبنا) و یاد آوری این وعده در کتابهای آسمانی مانند (زبور) و (ذکر) (که نام عمومی کتابهای آسمانی است و با داشتن (ال) بر همه آنها انطباق می یابد) تاکیدی دو چندان شده است، و از سویی کلمه (الارض) همه پهنه گیتی و مناطق جغرافیایی زمین را شامل می شود- نه بخشهایی از آن- و ساخت جمله (ان الارض یرثها) نیز تسلط بندگان صالح برهمه زمین را می رساند.
پیداست که تاکنون این بشارت تحقق نیافته است، و از آنجا که وعده خدا تخلف نمی پذیرد، این امر به طور حتم شدنی است، و به فرض روایتی در تفسیر این آیه به دوره آخرالزمان و آمدن مهدی نباشد و با توجه به خاتمیت پیامبر ما صلی الله علیه و آله و سلم می توان اذعان داشت که براساس آن سرانجام روزی همه زمین به تصرف بندگان شایسته خدا درمی آید، و بی گمان آن دوران بنابر بشارتهایی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در باره مهدی داده است، در روزگار مهدی موعود خواهد بود.
ص:22
ص:23
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در مواقع متعدد و متنوعی از فرزند گرامی خود مهدی موعود علیه السلام که احیاگر شریعت ایشان و پرکننده زمین از عدل و داد است سخن به میان آورده است. احادیث پیرامون حضرت مهدی علیه السلام درابعاد مختلفی از وجود مبارک ایشان تا ظهور و حرکت در دست است. در بعضی کتب حدیثی بخش مستقلی برای این احادیث در نظر گرفته شده و در بعضی دیگر احادیث درمیان بخش های مختلف آمده است. وجود روایات پیرامون حضرت مهدی علیه السلام در میان کلمات پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نیز دلیل دیگری بر وجود این عقیده در منشور عقاید اسلامی و پاسخی برای منکرین آن و مدعیان نو ظهور بودن یا حتی متاخر پدید آمدن این عقیده نسبت به صدر اسلام است. در این بخش تعدادی از روایات نبوی صلی الله علیه و آله و سلم در باره حضرت مهدی علیه السلام طرح گردیده است.
1. ابشر کم بالمهدی… یبعث فی امتی علی اختلاف من الناس و زلازل، فیملاء الارض قسطا کما ملئت جورا و ظلماو یرضی عنه ساکن السماء وساکن الارض و یقسم
ص:24
المال صحاحا... ویملا قلوب امه محمد غنی(1)؛
شما را به (ظهور) مهدی بشارت می دهم… زمانی که اختلافها، سختیها ودل نگرانیها مسلمانان را در برگیرد، قیام می کند، و زمین را که پر از ظلم و ستم گشته است، آکنده از عدل و داد می سازد ساکنان آسمانها وزمین از او خشنود می گردند، مال (و امکانات اقتصادی) را به شیوه درست (بین مردمان) تقسیم می کند و دلهای مسلمانان را سرشار از بی نیازی می سازد…
2. لو لم یبق من الدنیا الایوم واحدا لطول الله ذالک الیوم، حتی یبعث رجلا من ولدی، اسمه اسمی(2)؛
اگر از (عمر) دنیا جز یک روز باقی نماند، خدا آن روز را طولانی گرداند تا مردی از فرزندانم را بر انگیزد (برای زنده کردن اسلام و اصلاح اجتماعات بشری) که همنام من است.
ص:25
3. المهدی من عترتی من ولد فاطمه؛(1)
مهدی از خاندان من، و از فرزندان فاطمه است.
4. کیف انتم اذا نزل ابن مریم فیکم، و امامکم منکم؛(2)
چگونه اید، آنگاه که عیسی درمیانتان فرود آید، و امامتان از خودتان باشد.
در شرح این حدیث آمده است:
نماز عیسی علیه السلام در آخرالزمان در نزدیکی برپایی قیامت، پشت سر مردی از این امت دلیل بر قول صحیح است که (زمین هیچگاه) از حجت خدا خالی نیست. (3)
5. ینزل بامتی فی آخرالزمان بلاء شدید من سلطانهم، لم یسمع بلاء اشد منه، حتی تضیق عنهم الارض الرّحبه، و حتی یملاء الارض جورا وظلما، لایجدالمومن ملجاء یلتجیءالیه من الظلم، فیبعث الله – تعالی: رجلا من عترتی،
ص:26
فیملاء الارض عدلا و قسطا؛(1)
در آخرالزمان آزارها وستمهای جانکاه از سوی شاهانشان بر امتم فرود می آید. بلاهایی که سخت تر از آن شنیده نشده است. آن چنان که دنیای فراخ بر آنان تنگ می نماید. همه جا آکنده از ستم و بی عدالتی است و انسان با ایمان پناهگاهی برای فرار ازظلم نمی یابد، در این هنگام خدای متعال مردی از خاندان مرا بر می انگیزد، پس زمین را از عدل و داد پر می کند.
6. فعند ذلک ینادی مناد من السماء ایها الناس ان الله قطع عنکم مده الجبارین و المنافقین و اشیاعهم و لا کم خیر امه محمد فالحقوه بمکه فانه المهدی؛(2)
در زمانی که دنیا را ظلم وستم فرا گرفته و دین باوران در تنگنا و سختی به سرمی برند فریادی از آسمان برمی آید که ای مردم، همانا خدا روز گار طاغوتان و منافقان و پیروان آنهارا به سر آورده، و بهترین امت محمد را به سرپرستی شما گمارده است. درمکه به او بپیوندید که بیگمان او مهدی است.
7. مَلَک الارضَ اربعه… وسیملکها خامسٌ من اهل
ص:27
بیتی؛(1)
تا کنون چهار تن برزمین فرمانروایی مطلق یافته اند…. و در آینده (فرزند) پنجمین نفر از خاندانم بر آن حکومت می کند.
8. و هو رجل من ولدی... کأنّ و جهه کوکبٌ دری... ثم یخرج متوجّها الی الشام و جبرائیل علی مقدمته و میکائیل علی ساقته، فیفرح به اهل السماء و اهل الارض...؛(2)
فردی از فرزندان من است، چهره اش چونان ستاره درخشان… آن گاه که به سوی شام حرکت کند، جبرئیل پیشاپیش و میکائیل همراه اوست، اهل آسمان با ظهور او شادمان می شوند.
9. فیلقی الله محبته فی صدور الناس، فیصیر مع قوم اُسدٌ بالنهار، رُهبانٌ باللیل؛(3)
خداوند محبت مهدی را در دلها می اندازد، پیروان او شیران روز و راهبان شب اند.
10. فیقسم المال ویعمل بسنّتی... ویلقی الاسلام بحرانه الی الارض؛
(مهدی) مال (داراییها و امکانات اقتصادی را آن گونه که باید) تقسیم می کند و سنت من شیوه (رفتاری) اوست،
ص:28
او آئین اسلام را در زمین مستقر می سازد.
11. ویبلغ سلطانه المشرق و المغرب؛
قلمرو فرمانروایی و حکومت مهدی شرق و غرب را در بر می گیرد.
12. علامه المهدی ان یکون شدیدا علی العمال، جوادا بالمال، رحیما بالمساکین؛(1)
مهدی نسبت به کارگزاران حکومت (در انجام وظایف و مسئولیتها) سخت گیر است (خطای آنان وقصور در وظایف را بر نمی تابد)، در امور مالی (اقتصادی) بخشنده است، وبه همه مسکینان مهربانی می ورزد.
13. فیفرح به... الطیر والوحوش... وتزید المیاه فی دولته و تمد الانهار... وتستخرج الکنوز...؛(2)
(باظهور مهدی) پرندگان و جانوران وحشی شادمان می شوند… آبها (ی آشامیدنی گوارا و سالم) در دولت او زیاد می گردد، رود خانه ها گسترش می یابند… وگنجها نمایان می شود.
14. انَّ فی امتی المهدی... فیجیئ الیه رجل، فیقول یا مهدی! اعطنی، اعطنی... فیحثی له فی ثوبه مااستطاع ان یحمله؛(3)
ص:29
همانا مهدی در امت من است (درآغاز حکومت او گاه) فردی (به خاطر فقر و تهی دستی) نزد او می آید، و خواستار بخشش مالی می شود و می گوید: مهدی! ببخشای. مهدی! ببخشای. مهدی به اندازه ای که توان بردوش کشیدن آن را دارد به وی مال می دهد.
15. یخرج فی آخر امتی المهدی، یسقیه الله الغیث، وتخرج الارض نباتها... وتکثر الماشیه، وتعظم الامه...؛(1)
سر انجام در میان امتم مهدی به حکومت می رسد، (در روزگار او) خدا بارانهای پیاپی و سودمند فرو می ریزد، و انواع گیاهان در زمین می روید… نسل چهار پایان و گونه های مختلف حیوانات و جانوران فزونی می گیرد (پس از این که در اثر آلودگیهای زیست محیطی بسیاری از گونه های حیوانی نابود شده است) و مسلمانان (در دنیا و در میان ادیان توحیدی) شوکت وعظمت می یابند.
16. یخرج المهدی فی امتی، یبعثه الله غیاثا للناس؛(2)
از میان امت من مهدی قیام می کند، خداوند او را برای فریاد رسی مردمان بر می انگیزد.
17. المهدی من ولدی… یرضی بخلافته… الطیر فی
ص:30
الجو...؛(1)
مهدی از فرزندان من است، در پرتو خلافت و حکومت او پرندگان آسمان خرسند می گردند.
کنایه از گسترش قانون و عدالت در سراسر جهان است.
18. یکون فی امتی المهدی... فتنعَّم فیه امتی نعمةً لم یمنعوا مثلها قطّ، توتی اکلها و لاتدخر منهم شیئا، والمال یومئذ کُدوس...؛(2)
مهدی (موعود) در امت من است… در دوران (حکومت) او مسلمانان به سطحی بی نظیر از رفاه در زندگی و برخورداری از نعمتها می رسند، (همۀ) خوردنیها در اختیار آنان قرار می گیرد، هیچ چیز (از امکانات زندگی و رفاهی) از آنان دریغ نمی شود، مال و ثروت در آن روزگار به صورت انبوه روی هم انباشته است. (نزد حاکمیت مرکزی اسلامی).
19.… اِنَّ ا َهل ِ بَیتی سَیلقوُنَ بَعدی بَلاءً وَ تشَریدا ً و تطَریدا ً، حتی یأتی قوَمٌ مِن قبَل ِ المَشرِق… فَیسئَلوُن َ الخَیرِ فلا یعُطونَه، فیقاتِلون فینصُرُون فیعطون ما سأَلوا، فلا
ص:31
یقبلُونه حتی یدفَعُوها اِلی رَجل ٍمِن ا َهل ِ بَیتی فیملأُها قسطا ًکمَا ملأ ُها جَورا ً...؛(1)
پس از من خاندانم با سختیها، گریز ها و تعقیبها روبه رو می شوند، تا این که مردمی از شرق به پا می خیزند… خیر (حق، عدل، اصلاحات) را خواستار می گردند، ولی (طاغوتان و دنیاخواران) حقوق آنان را پاس نمی دارند و به خواسته هایشان اهمیتی نمی دهند، آنگاه آنها (برای دستیابی به اهداف و آرمانهایشان) می ستیزند، و در جنگ پیروزی به دست می آورند، در این هنگام آنچه را خواهان بوده اند پذیرفته می شود، ولی آنان نمی پذیرند (و به نبرد ادامه می دهند) تا رهبری را به مردمی از اهل بیت من بسپارند، پس او دنیا را پر از عدل و داد سازد، چنانچه آنها آن را از ستم انباشته اند.
20. ا َفضَلُ العِبادَةِ ا ِنتِظارُ الفَرَج؛(2)
برترین عبادت ها انتظار فرج است.
21. مَن کذ َّبَ باِ لمَهدی فقدَکَفَر؛ (3)
ص:32
هر کس مهدی را انکار کند (و ظهور او را دروغ بپندارد)، کافر است.
امام علی علیه السلام :
...کنا عند علی فساله رجلٌ، عن المهدی، فقال علی: هیهات... فیجمع الله تعالی قوما قزع کقزع السحاب، یولف الله بین قلوبهم، لایستوحشون الی احد (ای لایخافون من احد) و لایفرحون باحد یدخل فیهم(1)
راوی می گوید: نزد علی بودیم، مردی درباره مهدی از او سوال کرد. علی گفت:ای کاش آن زمان فرا می رسید… (در روزگار او) خدای متعال قومی را که همچون قطعه ای ابرپراکنده اند، گرد هم می آورد، دلهایشان را به هم نزدیک می سازد، آنان ازهیچ کس نمی هراسند، و از این که فردی به جمع آنان گراید، به خود نمی بالند…
پس از ذکر نمونه هایی از سخنان والای پیامبر بزرگوار اسلام و یک نمونه از سخن امیرالمؤمنین علیه السلام دربارۀ آیندۀ بشریت و امّت اسلامی و ظهور مُصلح فاطمی مناسب است سخن یکی از محدثان بزرگ اهل سنت را یاد آور شویم که از نقش ایرانیان در آن دوران پرده بر می دارد:
حافظ ابو عبد الله گنجی شافعی، مُحّدث معروف اهل سنت، باب پنجم از کتابِ خود دربارۀ مهدی، یعنی: «البیان فی اخبار صاحب الزمان» را، ویژۀ
ص:33
همین مطلب ساخته، و آن باب را این سان عنوان کرده است: «الباب الخامس، فی ذکره نصرة اهل المشرق ِ للمهدی»: باب پنجم از کتاب، در بیان یاری کردن مردم مشرق است مهدی را. و در این باب، این حدیث را از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند:
یخرُجُ ا ُناسُ، مِن المَشرِق، فَیوَ طِّئوُنَ للمَهّدی سُلطا نَهُ؛
مردمی از مشرق قیام می کنند، و زمینۀ حکومت مهدی را فراهم می سازند.
حافظ گنجی، پس از نقل این حدیث، می گوید:
هذا حدیثٌ حَسَنٌ، صَحیحٌ، رَوَتهُ الثِقاتُ و الا َثباتُ، وَ ا َخَرجَهُ الحافظ ابو عبد الله بن ُ ماجةِ القزوینی، فی سُننهِ؛
این حدیث، حدیثی است حسن و صحیح، که آن را راویان موثقّ و عالمان ِ حجَّت روایت کرده اند. و حافظ ابن ماجۀ قزوینی، این حدیث را در کتاب سُنن (صحیح) خود آورده است.
در کتابها و مدارک شیعه نیز، این احادیث و این مضامین آمده است.
ص:34
ص:35
به دلیل انعکاس عقیده به مهدی موعود علیه السلام در کتاب مقدس قرآن و احادیث گرانسنگ نبی گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم ، دانشمندان، مفسران و عالمان دینی نیز عنایت به این موضوع داشته و هر یک به نوعی به طرح و تبیین و توضیح آن پرداخته اند. عده ای کتب مستقلی در این باره نگاشته و دسته ای نیز در آثار خود بخش یا سطوری را به این عقیده اختصاص داده اند. تا آنجا که اگر کسی تتبع کافی نماید اذغان خواهد داشت که در تمامی قرون گذشته عالمانی بوده اند که به ترویج و تبیین این عقیده همت گماشته اند. در این بخش به صورتی گذرا به ذکر نمونه هایی از کلمات صاحبان آن اثار می پردازیم.
در سال 260 هجری، ابو محمّد حسن بن علی بن محمّد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمّد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب، در خلافت معتمد عباسی در گذشت، و او پدر مهدی منتظر است. (1)
ص:36
احادیثی که دربارۀ مهدی آمده است، این حدیث را تخصیص می زند که می گوید:
لا َ یأتِی علیکُم زَمانٌ اِ لا ّ وَ الذ َّی بعَده شَرُّ منه؛
زمانی بر شما نمی آید (سپری نمی شود) مگر آن که پس از آن، بدتر ازان است.
ابن حجر در کتاب فتح الباری، دربارۀاین حدیث می گوید:
این حدیث را بخاری به نقل از «ا َنس» در کتاب الفتن صحیح خود آورده است. ابن حبان در صحیحش استدلال کرده که عموم حدیث «ا َنس» احادیثی را که پیرامون مهدی وارد شده است، در بر نمی گیرد، (زیرا) وی زمین را پر از عدل می کند، بعد از آنکه از ظلم آکنده شده است.
در کتاب مناقب الشافعی:
توَاتَرَت ِ الأ َخبارُ با َنَّ المَهدی مِن هذِه الأ ُمَّة ُ، وَ أنَّ عیسی یصَلیّ خَلفِه؛
ص:37
(قال ابن حجر): ذ َکرََذلِکَ رَدّاً للحدیث الذی أ َخرَ جَه ابنُ ماجه عن ا َنسَ و فیه «لا مهدی الا ّ عیسی»؛3
اخبار متواتر رسیده است که مهدی از این امت است، و عیسی پشت سر او نماز می گذ ارد.
ابن حجر می گوید: آبری، این مطلب را در ردّحدیثِ «مهدی جز عیسی نیست»، گفته است که «ابن ماجه» آن رابه نقل از «ا َنسَ»، در «سنن» خود آورده است.
آبری دربارۀ راوی حدیث مذکور می گوید:
محمّد بن خالد، نزد عالمان حدیث ناشناخته است، دربارۀ مهدی اخبار فراوان از پیامبر خدا رسیده است که او از خاندان پیامبر است و زمین را پر از عدل و داد می کند، و عیسی برای قتل دجّال به یاریش می شتابد و مهدی امامت امّت اسلامی را بر عهده می گیرد. (1)
حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که فرمود:
لا تقوُمُ السّا عَة ُحتی یتقارَبُ الزّمان و تکون السنة کالشّهر، و الشّهر کا لجُمُعَة...؛
رستا خیز فرا نمی رسد، مگر آنکاه که زمان در هم نوردد، سال چون ماه شود، و ماه چون روز، و… در زمان مهدی یا عیسی و یا هر دو است.
ص:38
این مطلب را ملا علی قاری در کتاب المرقاة شرح المشکاة یاد آور شده، و گفته است: از آن جا که این پدیده در هنگام خروج دجّال رخ می دهد و دجّال در زمان مهدی و عیسی است، ا َظهر آن است که گفته شود، مضمون این حدیث مربوط به زمان مهدی و عیسی است. و «مبارک فوری»صاحب کتاب تحفةالأحوذی در شرح حدیث، همین قول را گفته است(1).
امام بیهقی پس از ضعیف دانستن حدیثِ:«لا مهدی الا ّ عیسی بنُ مریم» (هیچ مهدی نیست، مگر عیسی بن مریم)، می گوید:
به طور قطع اسناد ِ احادیثی که بر قیام مهدی، آشکارا دلالت دارد، صحیح تر است.
این مطلب را «ابن حجر» در تهذیب التهذیب، در ترجمۀ محمد بن خالد جندی راوی حدیث «لا مهدی الا ّ عیسی بن مریم» آورده است. و «ابن قیم» در المنار المنفیف فی الحدیث الصحیح و الضعیف از او نقل کرده است.(2)
در کتاب الشفا:
ص:39
ما در این کتاب از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دربارۀ آینده مطالبی را نقل می کنیم که هرگز از روی هوا سخن نگفته است، و از آن جمله مسألۀ «ظهور مهدی»است. (1)
مهدی، یعنی: کسی که خداوند راه حق را به او نشان داده است. این کلمه، به صورت اسم به کار رفته است، تا جایی که «عَلمَ بالغلبَه» شده است. و همین کلمه (مهدی)، نام آور آن کسی است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ، مژده داده است که در آخر الزمان می آید. (2)
در حدیث آمده است که (در روزگار مهدی): «زمان به هم نزدیک می شود (گذشتِ زمان محسوس نیست)، یک سال همچون یک ماه است».(3)
مهدی حجت خدا بر مردم زمان خود و از پیروان پیامبر است. پیامبر دربارۀ او گفته است:«او راه مرا پی می گیرد و به خطا نمی رود»… همین امر، گواهی می دهد که مهدی در بیان احکام مصون از خطا است، همان گونه که رسول خدا در ابلاغ آنچه از جانب خداست، عصمت دارد. (4)
ص:40
همانا! خدا را خلیفه ای است که (روزی) قیام می کند، و زمین را که سرشار از جور و ستم گشته است، از قسط و عدل بیآکند، و اگر از (عمر) دنیا جز یک روز باقی نماند، خدا آن روز را به اندازه ای طولانی گرداند، تا این خلیفه که از خاندان پیامبر و از نسل فاطمه و همنام رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است بیاید… بین «رکن» و «مقام» بامردم بیعت می کند، سیمای ظاهری و بدنی او همچون پیامبر است… پیشانیش بلند و تابنده و بینیش کشیده و زیبا… مال را به طور مساوی میان مردم تقسیم می کند، و عدالت می ورزد… هر کس از او چیزی بخواهد، چنان ارزانیش می دارد که نتواند بر دوش گیرد. در عصر سستی دین (و ارزشهای دینی) به پا می خیزد، خدا به وسیلۀ او چیز هایی را که با (رهنمود ها و تعالیم) قرآن عملی نساخته، عینیت می دهد. فردی که شب هنگام تنگ نظر و ترسو است، در سپیده دمان جزو دانایان و با کرامت ترین و شجاع ترین مردمان می گردد. خداکار و امور او را یک شبه اصلاح می کند. پیروزی پیشاپیش او در حرکت است…
فرمان روایی و حکومت (و قدرت) او را در (غفلت و) خطا فرو نمی برد. زمین گیران و درماندگان را تأ مین می کند، و ضعیفان را در راه حقّ توانمند و قوی می سازد، مهمان را گرامی می دارد، و در پیشامد ها و مصیبتها تکیه گاه مردم است، آنچه را می گوید عمل می کند و با آگاهی و شناخت حرف می زند، و آنچه را گواه است، می داند… ریشۀ ظلم و ظالمان را از بُن می خشکاند، و دین را به پا می دارد، در اسلام روح (حیات) می دمد، و به آن پس از ذلتّ، عزّت می بخشد. و دوباره (در حیات اجتماعی) زنده اش می گرداند. جزیه را وضع می کند، و با (قدرت نظامی و) شمشیر مردم را به
ص:41
سوی خدا فرا می خواند، و آن که را سرباز زند، می کشد، و هر که با وی در آویزد، به خواری می افتد، دین را چنان که باید قوام می دهد، و جز دین خالص (و ناب توحیدی) دیگر ادیان را از زمین بر می چیند، د شمنان او آن دسته از مقلدانند که حکم و اندیشه اش را سازگار با نظر رهبران خود نمی بینند. و از ترس شمشیر و قدرتش و نیز برای دستیابی به چیزهای رغبت انگیزی که نزد اوست، فرمان او را گردن می نهند. تودۀ مسلمانان بیش از خواص آنان شاد می شوند. عارفانِ خدا جو _ که اهل حقیقت، شهود و کشف اند _ با او بیعت می کنند، (کارگزاران او) مردمانی انعطاف پذیرند که دعوتش را پاس می دارند و او را یاری می کنند و مسئولیتهای سنگین را می پذیرند، و او را بر مسئولیتی که خدا بر عهده اش گذاشته مدد می رسانند… ظهور مهدی، نشانۀ نزدیکی قیامت است، و همراه با فتح روم (قسطنطنیۀ بزرگ)، و جنگی خونین و شدید…
او حجت خدا بر اهل زمان خویش است، یعنی همتای پیامبران در این مرتبه. خدای متعال (در قرآن) می گو ید:
((ا َدعوُااِلی الله ِعَلی بَصیرَةٍا َنا وَ مَن ِ اَتبَّعَنی))؛(1)
با بصیرت به سوی خدا فرا می خوانم؛ من و کسانی که از من تبعیت کنند.
(بی گمان) مهدی از پیروان پیامبر است، و آن جا که پیامبر در دعوت مردم به خدا پرستی، به خطا نمی رود، پیرو او نیز چنین است، و چنانچه در روایت آمده است؛ مهدی راه ِ پیامبر را دنبال می کند و به خطا گام بر نمی دارد. و این همان عصمت در دعوت به خدا شناسی است، و بسیاری از
ص:42
اولیای خدا، بلکه همۀ آنان، به آن می رسند…
مهدی خشم نگیرد جز برای خدا. از این رو، در هنگام غضب از حیطۀ اقامۀ حدود خدا فراتر نمی رود. و جز انگیزۀ اقامۀ حدود خدا، هدفی ندارد، چنین کسی که تنها برای خدا به خشم می آید، جز عادل و دادگر نخواهد بود و با ظلم و بیداد بیگانه است. و نشانۀ این مقام آن است که پس از اجرای حکم بر مجرم، خشمش فرو می نشیند و چه بسا مونس و همدم او گردد… علم امام به آینده، به روش تنزیل الهی به دست می آید، و نیز به شیوۀ قیاس. علم القیاسی را که مهدی می داند، نه برای حکم کردن، که برای دوری کردن از آن است. مهدی تنها بر اساس القائات مَلَکی _ که از نزد خدا مبعوث بر او ست _ راهنمایی می شود و حکم می کند.
و این همان شریعت راستین محمّدی است، که اگر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم زنده بود خود چنین می کرد. بنابر این با نصوصی که خدا دراختیار امام نهاده، بر او حرام است. و به همین خاطر پیامبر دربارۀ مهدی فرموده است، او روش مرا پی می گیرد، و به خطا نمی رود. و از این جا دانسته می شود که مهدی، راهبر و معصوم است، نه پیرو. عصمت در حکم، زمانی معنا دارد که در نسبت حکم به رسول خطا صورت نگیرد، زیرا پیامبر به هوس سخن نمی گوید، گفتۀ او همه وحی است. و چنانچه قیاس با وجود و حضور رسول خدا جایز نیست، بر اهل مکاشفه جریان ندارد، زیرا نبی نزد آنان موجود است، و حکم را جز از او نستانند…
و اختلاف در احکام با وجود امام مهدی در دنیا از میان می رود…
این صفات و ویژگی های نهُ گانه (عذر خواهی برای بندگان نزد خدا…)
ص:43
در هیچیک از امامان دین و خلفای خدا و رسولش تا روز قیامت، در کسی گرد نیامده است، مگر برای امام مهدی، به نص پیامبر. (1)
در کتاب شرح نهج البلاغه:
قدَ وَقعَ اتفاقُ الفریقین مِنَ المُسلِمینَ اجمعینَ عَلی ا َنَّ الدُّ نیا وَ التکلیف لا ینقضی الا ّ عَلیه؛(2)
میان همۀ فِرَق ِ مسلمین اتفاق قطعی است، که دنیا، و احکام و تکالیف پایان نمی پذیرد، مگر پس از ظهور مهدی.
اسناد روایت ِ «مهدی کسی جز عیسی بن مریم نیست» ضعیف است. احادیثی که به صراحت از پیامبر نقل شده، و در آنها آمده است: «مهدی از دودمان پیامبر و فرزند فاطمه است»، از این حدیث صحیح تر است. (3)
در کتاب منهاج السّنة النبویه ابن عمر از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم روایت کرده است:
در آخر الزمان مردی از اهل بیت من ظهور می کند، که
ص:44
همنام و هم کنیه من است، زمین را پر از عدل وداد می کند بعد از آن که از ظلم و بیداد آکنده شده باشد؛ این شخص همان مهدی است.(1)
در کتاب اغاثة اللهفان من مصائد الشیطان:
یهودیان هم در انتظار قیام فردی هستند که از فرزندان حضرت داوود است. او وقتی ظهور می کند، دعایی می خواند که همۀ مردم جهان جان می سپارند، ولی به نظر می رسد این قائم موعود همان دجّال باشد، و گرنه مسیح بن مریم، مسیح هدایت است که مسلمانان هم در انتظار نزول وی در کنار مهدی منتظرند، او از خاندان نبوت است، و پس از قیام، زمین را که پر از ظلم و بیداد گشته است، آکنده از عدل و داد می کند.
ابن قیم در آخر کتاب المنار المنیف فی الحدیث الصحیح و الضعیف می گوید:
حدیثی که می گوید:«مهدی کسی جز عیسی بن مریم نیست»، در سنن ابن ماجه آمده است، راویان حدیث به ترتیب عبارتند از:یوسف بن عبد الا علی از شافعی، از محّمد بن خالد جندی، از ابان بن صالح، از حسن بن انس بن مالک از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم .
این حدیث را تنها «محمّد بن خالد»روایت کرده است. در کتاب مناقب شافعی ابو حسین آبری
ص:45
می نویسد:این محمد بن خالد نزد عالمان حدیث فردی مجهول و نا شناخته است. (1)
در کتاب نهایة البدایة فی الفتن و الملاحم:
دوران مهدی (روزگار فراوانی نعمتها است) در آن زمان، میوه ها فراوان وکشتزارها پر بار می شوند، ثروت و دارایی فزونی می گیرد، دین استواری خود را باز می یابد، و حکومت پایدارمی گردد، دشمنان سرکوب می شوند، و نعمتها ماندنی است. (2)
مقصود از پرچمهای سیاه (که در روایات مهدی ذکر شده است)، پرچمهای سیاهی نیست که ابو مسلم خراسانی بر افراشت، و دولت بنی امیه را ساقط کرد، بلکه مقصود، پرچمهای سیاهی است که یاران مهدی خواهند آورد. (3)
حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که می گوید: «انا ّ اهل ُ اختارَالله لَنا الآخرة ُ علی الدّنیا...» (خداوند برای ما خاندان آخرت را بر دنیا بر گزیده است) دلالت دارد که مهدی از نسل فاطمه (دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ) و از فرزندان حسن و حسین8 است. و او (در آینده) پس از دولت بنی عباس ظهور خواهد کرد.(4)
ص:46
اِعلَمَ ا َنَّ المَشهور بین الکافة ّ من ا َهل ِ الا سلام علی ممّر الا عصار، انهّ لابُدّ فی آخر الزّمان من ظهور رجلٍ من اهل البیت، یؤیدالدّین، و یظهر العدل، و یتّبعه المُسلموُنَ، و یستولی عَلی المَمالک الاِسلامیة، و یسمّی با لمهدی؛(1)
مشهور بین همۀ مسلمانان، در همۀ عصر ها این است که به یقین در آخر الزّمان، فردی از خاندان نبوت ظهور می کند، دین را مدد می رساند، وعدل را می گستراند، و مسلمانان از او پیروی می کنند، و بر همۀ کشور های اسلامی حاکم می شود، و مهدی نام دارد.
عبد الله بن حَرث زیبدی، از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم روایت کرده است که فرمود:
مردمان از مشرق زمین قیام می کنند، و زمینۀ حکومت مهدی را فراهم می آورند» این مردم، همان کسانند با پرچم های سیاه از مشرق (خراسان) بپا می خیزند، و در حدیث ذکر آنها آمده است، و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از همه خواسته است با امیر آنان (مهدی) بیعت کنند. (2)
سیوطی در کتاب الحاوی للفتاوی می گوید:
عقد ابو داود فی سننه بابا فی المهدی، و اورد فی صدره
ص:47
حدیث جا بربن سمره عن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم :
لا یزالُ هذا الدّین قائما ً حتّی یکونُ اثنا عشر خلیفة ً کُلهُّمُ تجتَمِعُ عَلیه الأ ُمّة. و فی روایة «لا یزالُ هذا الدّین عزیزا ً الی اثنی عشر خلیفة ً کُلهُّمُ مِن قُرَیش». فأشار بذلک الی ما قاله العلماء انّ المهدی أحد الاثنی عشر فانه لم یقعَ الی الآن وجود اثنی عشر اجتمعت الأمّة علی کلّ منهم؛(1)
ابو داود در سنن خود بابی را به مهدی اختصاص داده است، و در آغاز آن حدیث ِ پیامبر را آورده است که فرمود: «تا زمانی که دوازده خلیفه بیایند که همۀ امت دربارۀ آنها اتفاق نظر دارند، این دین همواره استوار می ماند.» و بنابر روایتی «تا حضور دوازده خلیفه که همۀ آ نها از قریش است، اسلا م همواره عزیز است».
ابو داود در این (دو) روایت به نظر علما اشاره دارد که می گویند:مهدی یکی از دوازده (خلیفه) است، و تا کنون دوازده خلیفه که هر یک از آنان مورد اتفاق همۀامت باشد، نیامده است.
وَ الذ َّی یتعَینُ إعتِقاده، ما دَلتَّ عَلَیه الأحادیث الصحیحَة مِن وجود المهدی المُنتظرَ، الذ ّی یخرُجُ الدَجّال و عیسی فی زمانِه، وَاِنهَّ المُراد حیثُ اَطلَقَ المَهدی...؛(2)
ص:48
اعتقاد به وجود مهدی منتظر، بنا بر احادیث صحیح، امری لازم است، عیسی و دجّال در زمان او ظاهر می شوند. و هر جا «المهدی» به طور مطلق آورده شوند، مراد اوست.
_ برکت دعای پیامبر در نسل علی و فاطمه پیداست،… و همین که مهدی از نسلِ ِ آنان است (تأثیر دعای پیامبر را در حق آنها می نمایاند) و برای این امر بَس است. (1)
_ «حسن» (پس از قضیۀ استسقا) به خانه برگشت، و محترمانه زیست… تا این که در سامّرا در 28 سالگی از دنیا رفت… وی فرزندی به جز «ابو القاسم محمّد حجّت» نداشت که در آن هنگام 5 ساله بود، و خدا در همان کودکی به او (علم و) حکمت داده بود، و «قاسم منتظر» نامیده می شود. گفته شده، بدان خاطر او را «منتظر» می نامندکه در شهر از دیده ها غایب گردید و مکان او پنهان ماند. (2)
نیز در کتاب القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر، می گوید:
این که از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است: «مهد ی از فرزندان عمویم عباس است»… با اخباری که می گوید: «مهدی از خاندان پیامبر و از فرزندان فاطمه است» منافات ندارد؛ زیرا احادیثی که مهدی را از فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
ص:49
می داند صحت و اعتبار استوارتری دارد، تا آنجا که برخی از حافظان امت و امامان بزرگ گفته اند: این که مهدی از نسل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است از مسائل قطعی و متواتر بوده، و هرگز نمی توان از آن عدول کرد. از این روجمع بین احادیث به این است که گفته شود: مهدی از دودمان پیامبر و از فرزندان او خواهد بود اگر چه از سوی مادر به «عباس» برسد. نکتۀ اساسی این است که مهدی از اهل بیت پیامبر است. و این سخن با احادیثی که او را از فرزندان «حسن بن علی»یا «حسین بن علی» و یا «عباس» می داند، ناسازگاری ندارد. (1)
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم کسانی که مهدی را تکذیب کنند، کافر دانسته است. (2)
راویان ثقة و مورد اعتماد روایت کرده اند که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:مهدی در آخر الزّمان قیام می کند، و عیسی در زمان او فرود می آید و پشت سر مهدی نماز می گذارد، و مهدی را در قتل دجّال یاری می رساند. (3)
مهدی موعود با عیسی انقلاب می کند… پیش از ظهور او علاماتی آشکار می شود؛ از جملۀآنها ست خروج سفیانی، و ماه گرفتگی در آخر
ص:50
رمضان…
احادیث صحیح، او صاف مهدی و کیفیت انقلاب او و فتنه هایی را که پیش از ظهورش پدید می آید، بازگو کرده است. (1)
در کتاب شرح فقه الا کبر امام ابو حنیفه:
مهدی موعود نخست در سرزمین عربستان ظهور می کند، آن گاه به بیت المقدس می رود. در آن جا به محاصرۀ «دجّال» در می آید، در این هنگام عیسی بن مریم از سوی «دمشق» به یاریش می شتابد، و دجّال را نابود می سازد، و سپس در نماز به مهدی اقتدا می کند، تا امامت و رهبری او را تأیید و پیروی خود را از پیامبر اسلام بنمایاند. (2)
در کتاب فیض القدیر شرح الجامع الصغیر:
اخبار در مسألۀ «مهدی» فراوان و مشهور است. کسان ِ بسیاری در این زمینه کتا ب نوشته اند… این اخبار با حدیثی که می گوید: «لا مهدی إلا ّ عیسی ابن مریم» (مهدی کسی به جز عیسی نیست)، ناسازگار نمی افتد، زیرا چنان که «قرطبی» گفته است، مراد این است که مهدی کامل و معصوم
ص:51
(آن مهدی است که با فرودِ) عیسی بن مریم (از آن آسمان همزمان) است. (و نیز) حدیثی که می گوید:
لنَ تهَلکَ أ ُمَّة ُأنا َفی أوّلها و عیسی بنُ مریم فِی آخِرِها، و المهدی فی وَسَطِها؛
امتی که من در آغاز و عیسی بن مریم در پایان و مهدی در وسط آن باشد نابود نمی شود.
مراد از «وسط» ما قبل آخر است، زیرا نزول عیسی برای کشتن دجّال در زمان مهدی است، وچنان که در اخبار آمده است و جمعی از برگزیدگان آن را پذیرفته اند، عیسی پشت سر مهدی نماز می گزارد.
دربارۀ حدیث «مّناالذی یصَلی عیسی بن مریمَ خَلفهَ»
(کسی که عیسی بن مریم پشت ِ سر او نماز می گزارد، از ماست)، مناوی می گوید:
پس از نزول، عیسی علیه السلام امام مهدی را در حالی که قصد نماز گزاردن دارد، می یابد. امام به عقب می ایستد، تا عیسی جلو افتد، ولی وی امام را مقدم می دارد، و پشت سر او نماز می گزارد. و این فضیلت و شرافتی بزرگ است، برای این امّت. (1)
در کتاب الاشاعة لأشراط السّاعة:
نخستین نشانۀروز باز پسین، ظهور مهدی است. احادیث پیرامون او، به
ص:52
حدّی است که فراتر از حدّ شمارش می نماید، در روایات فراوان صحیح و مشهور آمده است که او از فرزندان فاطمه است… این امر در حدّ تواتر معنوی است و انکارِ آن جایی ندارد… وی زمین را که از بیداد ها آکنده شده است، پر از عدل و دادمی کند. (1)
در کتاب لوامع الا نوار البهیة و سواطع الاسرار الاثریة:
سخن دربارۀ مهدی فراوان است، برخی مهدی را کسی جز عیسی ندانسته اند. ولی این سخن نادرست است. زیرا دربارۀ قیام مهدی روایات در حد «تواتر معنوی»است. از مجموع روایات نسبت به ظهور مهدی علم قطعی حاصل می شود… و بر این اساس ایمان و اعتقاد به ظهور مهدی از اعتقادات خدشه ناپذیر اهل سنت و جماعت به حساب می آید. (2)
در کتاب التوّضیح فی تواترُ ما فی المهدی المنتظر والدجّال و المَسیح:
دربارۀ مهدی، توانستم به 50 حدیث دست یابم، در میان آنها صحیح، حسن و ضعیف ِ مُنجَبَر، وجود دارد، بدون شک این احادیث متواتر است، بر
ص:53
اساس ِ معیارهای حدیث شناسی، کلمۀ «متواتر» در مسأله ای که کمتر از این حدیث دارد، صدق می کند. آثار صحابۀ پیامبر که بر مسألۀ مهدی صراحت دارد به اندازه ای است که جای هیچ گونه بحث، و مجال هیچ نوع اجتهادی را باقی نمی گذارد.(1)
در کتاب الإذاغة لما کان و ما یکون بین یدَی السّاعة:
احادیث مختلف بسیاری دربارۀ مهدی آمده است و به حد تواتر معنوی می رسد. این روایات در کتاب های سنن، معجمها و مسندها موجودند… و تردیدی نیست که مهدی در آخر االزّمان قیام می کند، بی آنکه ماه و سال خروج او معین باشد، جمهور امت، نسل اندر نسل بر این امر اتفاق نظر دارند، و نظر کسان اندکی که مسألۀ مهدی را باور ندارند، در این میان بی ارزش و غیر قابل اعتنااست… زیرا شک در این فاطمی نسب و موعود منتظر _ که با دلایل استوار به اثبات رسیده است _ معنا ندارد، و انکار ِ آن با وجود نصوص فراوان و مشهور و متواتر، گستاخی بزرگ می نماید. (2)
خاص و عام می دانند که در اخبار و احادیث، ضمن شمردن علائم قیام قیامت،
ص:54
آمده است که مردی از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خروج می کند، که نام او مهدی است. او زمین را پس از آن که از جور و بیداد آکنده باشد، از عدل و داد آکنده می سازد. در آخر ایام او عیسای مریم (علیا السلام) از سمان فرود می آید… (1)
در کتاب صیانة الانسان عن وسوسة الشیخ دحلان:
پس از پایان دوران صحابه، بدعتهایی پدید آمده،… در زمان تابعین بدعتها ادامه یافت، و پس از آن دگرگونیهایی آشکار رخ داد، مردمان بدعت را سنتّ، و سنت را بدعت انگاشتند.
سنت همچنان ناآشنا و متروک می ماند، تا این که مهدی و عیسی علیه السلام ظهور کند و روز واپسین بدکاران فرا رسد. (2)
در کتاب عون المعبود علی سنن ابی داود:
بی گمان «ابن خلدون» در تضعیف همۀ اخبار و احادیث مربوط به مهدی شیوۀ نادرست و اشتباه آمیزی را پیموده است. (3)
در کتاب نظم المتناثر فی الحدیث المتواتر:
اِنَّ الأ حادیث الوارِدَةِ فِی المهدی المُنتظَرمتواترة ٌ و کذا
ص:55
الواردة ُ فِی الدَجّال و فِی نزُول سید نا عیسی بنُ مریمَ علیه الصَّلاة و السَّلام:
احادیثِ دربارۀ مهدی منتظر، همانند احادیثی که در بارۀ دجّال و فرود آمدن سرور ما عیسی بن مریم، آمده است، متواتر است. (1)
در کتاب عقیدة الاسلام:
مسلم در نزول عیسی علیه السلام ، از جابر روایت کرده است که گفت: از پیامبر خدا شنیدم که می فرمود: «لاتزَال طائفة ُمن ا ُمّتی یقاتلوُنَ عَلی الحَقَّ، ظاهِرینَ اِلی یومِ القِیامَة ِ فینزِلُ عیسی بنُ مریمَ، فَیقوُ لُ أ َمیرُهُم تعالِ صَلِّ لَنا، فیقوُل لا، ا ِنَّ بَعضَکمُ علَی بَعض ٍ أ ُمرَاء، تکرمَة َ الله هذه الأ ُمّة»
گروهی از ا ُمّتم همواره برای پیرامون حق ّ تا روز قیامت می ستیزند، آن گاه که عیسی فرود آید، امیر آنان می گوید: بیا برای ما نماز بگذار، ولی عیسی می گوید: نه، بعضی از شما بر برخی دیگر امیرید، از این جهت خدا این امت را گرامی داشته است.
کشمیری می گوید:
این که عیسی، امامت را بر عهده نمی گیرد، بدان خاطر است که توّهم بی سر پرستی امّت محمد پیش نیاید… و این که در روایت آمده است «تکرمة الله هذه الأمة»
ص:56
نکته ای را در بر دارد و آن این است که: امت بر ولایت مهدی است و عیسی علیه السلام از آنان است… (1)
در کتاب تحفة الاحوذی شرح جامع االترمذی:
الأحادیثُ الواردة فی خرُوج المهدی کثیرة ٌ جدّا ً ولکن أکثرها ضعافٌ، و لاشکَّ فی أ َنَّ حدیثَ عبدالله بن مسعود الذی فی هذه الباب لاینحَط َّ عنَ دَرَجَة الحَسَن، وَلهُ شواهدُ کثیرَة ُ من بین ِ حسان و ضعاف، فحَدیثُ عبدالله بن مسعود هذا مع شواهده و توابعه، صالحُ الا حتجاج بلامِریة؛ فالقولُ بخروج المهدی ّ و ظهوره هوالحق َّ وَ الصَّواب؛(2)
احادیثی که دربارۀ قیام مهدی آمده، به راستی فراوان است، ولی بسیاری از آنها ضعیفند. گرچه «حدیث عبدالله بن مسعود» _ که در باب مهدی آمده است _ بدون شک در مرتبۀ حدیث «حسن» است، و در میان احادیث «حسن» و «ضعیف»، شواهد زیادی دارد. بنابر این حدیث مذکور، باشواهد و توابعی که دارد، بدون تردید، برای استدلال صلاحیت دارد، و در نتیجه، اعتقاد به قیام مهدی و ظهور او حقّ و صواب است.
ص:57
د ر میان عالمان اهل سنت مشهور و قطعی است، که در آخر الزّمان مردی از خاندان پیامبر که نام او مهدی است، ظهور خواهد کرد، او بر همۀ کشور اسلامی استیلا می یابد، همه پیرو او می شوند، مهدی به عدالت رفتار می کند و دین را استوار می سازد. آن گاه دجال آشکار می شود، عیسای مسیح از آسمان فرود می اید و او را می کشد، یا با مهدی در قتل دجال همکاری می کند.
احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را دربارۀ مهدی جماعتی از نیاکان اصحاب نقل کرده اند، عالمان بزرگ حدیث، آنها را با اسناد و مدارک، در کتابهای خود گرد آورده اند. کسانی مانند:ابوداود، ترمذی، ابن ماجه، طبرانی،… احمد بن حنبل و حاکم نیشابوری، در زمرۀ ناقلان ِ احادیث ِ مهدی هستند… این است عقیدۀ اهل سّنت از سَلفَ تا خلفَ. (1)
… مسألۀ مهدی آشکار و روشن، واحادیث دربارۀ آن فراوان بلکه متواتر و مستحکم است، و از اهل علم بسیار کسان «تواتر» آن را باز گو کرده اند،… به علت کثرت طرق، اختلاف مخارج، گویندگان، راویان و الفاظ این احادیث تواتر معنوی دارد، بنابر این به حق دلالت دارد که این شخص موعود، مسأله اش ثابت و خروجش حق است… این امام از الطاف خدای عزّوجلّ به این امت در آخر زمان است، ظهور می کند و داد و حق را بر پا
ص:58
می دارد، و از ظلم و بیداد جلوگیری می کند. و خدا به وسیلۀ او سایۀ لوای حق را بر این امت در راه عدالت، هدایت و راهنمایی مردمان، می گستراند. (1)
… من پاره ای از آنچه را که اهل علم پیرامون «ظهور مهدی» در آخرالزمان گفته اند… نقل کردم، تا ثبات و یقین شما افزون شود که عقیدۀ ظهور وی در آخرالزمان همان راه هموار… و… امر حقی است که عدول از آن و یا توجه [به] غیر از آن روا نیست، وپشتوانۀ اهل علم… احادیثی وارده از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است، بنابر این در چنین امری مجال اظهار نظر شخصی نیست، بلکه راه «وحی» است که می تواند ما را راهنمایی کند. زیرا که این مسأله از امور غیبی می باشد….
آنچه که احادیث «مهدی» بر آن دلالت دارد از جمله: قیام وی برای یاری دین خدا و آکنده شدن زمین از عدل وداد در دوران او، با پیدایش دجّال و پیروانش و خصومتشان بامسلمانان در آن دوران، منافات ندارد.
همچنین ادله ای که می گوید ا َشرار همراه اغیار به زندگی ادامه می دهند، منافاتی با احادیثی مهدی در مورد گسترش عدل و داد ندارد، زیرا آنچه در احادیث مهدی آمده، برکثرت خیر و نیرومندی مسلمانان و چیرگی و تفوّق آنان بر دیگران دلالت دارد و این، وجود افراد ناپاک و شرور در زمان او را نفی نمی کند… این که احادیث «مهدی»، بر آکنده شدن زمین از ظلم و
ص:59
بیداد در دوران پیش از خروج وی دلالت دارد، دلیل این نیست که پیش از وی تمامی کرۀ زمین از نیکوکاران تهی می گردد، زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در احادیث صحیحی که نقل شده، خبر داده که گروهی از ا ُمت ِ وی همچنان در راه حق خواهند بود، تا این که فرمان خدا فرا رسد… این احادیث، و احادیث «مهدی» دلالت داردکه حق همچنان استمرار دارد، ولی در پاره ای دوران غلبه از آن اهل حق می شود و حق گسترش می یابد، آنچنان که در دوران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و دوران مهدی و عیسی بن مریم هست. و در پاره ای از دورانها این گستردگی کمتر می گردد و اهل حق دچار ضعف می شوند، اما این که حق به کلی از هم فرو پاشد و از بین برود، مسأله ای که از زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تا کنون نبوده و در آینده نیز نخواهد بود.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در حدیث صحیح خبر داده اند که خداوند در هر زمان، کسانی را آماده ساخته است که این دین را استوار بدارند. و حتی در دوران ماکه دشمنان اسلام از همه سو بدان یورش برده اند، و اسلام نمایان بیش از دشمنان واقعی بدان ضربه زده اند، زمین از اقامۀ شعائر دین اسلام خالی نگشته است. (1)
در بین احادیث مهدی… احادیث صحیح که پیرامون آنها اتّفاق نظر وجود دارد، به شخصی مربوط می شود که در آخر الزمان… ظاهر می شود… پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مارا از نامش و نام پدرش آگاه کرده و در چندین حدیث،
ص:60
صفت «مهدی» بر وی اطلاق نموده است… مهدی… یکی است و متعدد نیست و در احادیث وی هم تباین وجود ندارد.
البته اهل سنت برای اثبات ظهور مهدی بر حدیث «لامهدی الا ّ عیسی بن مریم» استدلال نکرده اند، زیرا با احادیث وارده دربارۀ عیسی علیه السلام تعارض دارد، و گفته اندکه این حدیث ضعیف است… .
«مهدی» از نظر اهل سنت معصوم نیست و یک فرد عادی است… علمایی که پیرامون اعتقادات اهل سنت و جماعت قلم زده اند، به طور کتبی به ظهور مهدی در آخر الزمان اذغان نموده اند… عدم ذکر ظهور مهدی در آخر الزّمان در کتب بعضی از بزرگان ما، دلیل آن نیست که آنان اعتقاد به مهدی را جزو اعتقادات مسلمانان نمی دانسته اند، زیرا آنان مقید به شرح همۀ عقاید و ضبط تمامی معتقدات نبودند. و بعضی از آنان مسائل کلی را بازگو نموده اند، که وجوب باورداشت تمامی آنچه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خبر داد و نقل آن صحیح باشد، در آن می گنجد، همان طور که «ابن قدامه مقدسی» این کار را انجام داده است… .
در قرن نهم هنگامی که مدعیان مهدویت زیاد شدند، بعضی از علمای محقق به ناچار به نقد احادیث مهدی پرداختند، تا قوت و ضعف و صحت و سقم هر یک از آنها را باز شناسند… .
خداوند بقای این دین را تضمین نموده است.
خداوند کامیابان دنیا و آخرت را در دورانهای مختلف جزویاران دینش قرار داده است. در صحیح بخاری، راوی می گوید: از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود:
لا تَزالُ هذهِ الأ ُمّة قائمَة ً علی أمرِالله ِ، لا یضرُّهُم مِن خا
ص:61
َلفهُم حَتی یأتِی أمرُالله؛(1)
این امت همچنان بر امر خداوند استوار خواهند ماند، و مخالفان ضرری بدان نمی رساند، تا این که فرمان الهی فرا رسد.
بنابر این هیچ دورانی از اقامۀ شریعت الهی خالی نمی باشد، و مهدی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از وی خبر داده اند، حلقه ای است از یک زنجیرۀ طولانی که خداوند در زمان و موعد مقرر به وسیلۀ او دینش را یاری می کند. در آن زمان که شرّ فرا گیر شود و دجّال بزرگ قیام کند، مسلمانان در هر زمان نباید آنچه را خداوند در مورد نصرت دین بر آنان واجب گردانیده به اتکای آنچه در احادیث مهدی آمده ترک نمایند.(2)
ص:62